فرق احمق با دیوانه
ازهرچی یه چی
درباره وبلاگ


به وبلاگ من خوش آمدید، لطفا نظر یادتون نره.ممنون

پيوندها
تنها
رفیق
the stars are nice
دهان
عاشقي جرم قشنگيست به انكارش مكوش
ستارگان خاکی
کیت اگزوز
زنون قوی
چراغ لیزری دوچرخه

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان ازهرچی یه چی و آدرس mahnaz71.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.









ورود اعضا:


نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:

برای ثبت نام در خبرنامه ایمیل خود را وارد نمایید




آمار وب سایت:
 

بازدید امروز : 36
بازدید دیروز : 29
بازدید هفته : 65
بازدید ماه : 264
بازدید کل : 32991
تعداد مطالب : 24
تعداد نظرات : 11
تعداد آنلاین : 1



<-PollName->

<-PollItems->

جاوا اسكریپت

كد ماوس

<
نويسندگان
مهناز

آخرین مطالب
<-PostTitle->


 
شنبه 16 مهر 1390برچسب:, :: 10:22 :: نويسنده : مهناز

مردی در هنگام رانندگی، درست جلوی حیاط یک تیمارستان پنچر شد و مجبورشد همانجا به تعویض لاستیک بپردازد.
هنگامی که سرگرم این کار بود،
ماشین دیگری به سرعت ازروی پیچ های چرخ که در کنار ماشین بودند
گذشت و
آنها را به درون جوی آب انداخت و آب
پیچ
ها را برد.

مرد حیران مانده بود که چکار کند.
تصمیم گرفت که ماشینش را
همانجارها کند و برای خرید پیچ
چرخ برود.
در این حین، یکی از دیوانه ها که
از پشت نرده های حیاط تیمارستان نظاره گر این ماجرا بود، او را صدا
زد و گفت:
از
3 چرخ دیگر ماشین، از هر کدام یک پیچ بازکن و این لاستیک را با 3 پیچ ببند و برو تا به تعمیرگاه
برسی.

آن مرد اول توجهی به این حرف نکرد
ولی بعد که با خودش فکر کرد دید راست می گوید و بهتر است همین کار
را بکند.

پس به راهنمایی او عمل کرد و
لاستیک زاپاس را بست.
هنگامی که خواست حرکت کند رو به آن
دیوانه کرد و گفت: «خیلی فکر جالب و هوشمندانه ای داشتی،
پس چرا توی تیمارستان انداختنت؟
دیوانه لبخندی زد و گفت: من اینجام چون دیوانه ام، ولی احمق که نیستم.



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه: